سفارش تبلیغ
صبا ویژن
" سلام بر شما ... از این که از علمدار بصیر بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 

آخرین مطالب
پیوند دوستان
 ی
این روزها رسانه های اصلاح طلب و شبکه های ماهواره ای فارسی زبان، پرونده های حوادث بسیار تلخ کوی دانشگاه در سال های 78 و 82 را بازگشایی کرده اند و به نقل خاطرات افراد دخیل در مهار آن حوادث می پردازند. یکی از این افراد، محمدباقر قالیباف، شهردار فعلی تهران است که از قضا، این روزها طیف وسیعی از نیروهای سیاسی و جریان های رسانه ای در حال حمله به او هستند؛ از رسانه های دولت احمدی نژاد گرفته تا گروه پایداری و از رسانه های اصلاح طلب تا بی بی سی فارسی و صدای امریکا و ...!

به گزارش عصر امروز، در این میان، اما یکی از خبرنگاران اصلاح طلب که پس از حوادث غم انگیز 88 خاک ایران را ترک کرد و در مالزی اقامت گزید، در وبلاگ خود، خاطره ای جالب توجه از حوادث کوی دانشگاه در سال 82 و نقش قالیباف، به عنوان فرمانده وقت نیروی انتظامی، نوشته است .

آقای محمود فرجامی در "دبش" می نویسد:

شبهای پر آشوب سال 82 من خبرنگار تازه‌کاری در خبرگزاری ایلنا بودم و با کارت خبرنگاری هر شب در کوی حاضر. احتمالا به خاطر همان تازه‌کاری‌ام بود که خوش‌دلانه به اتکای هویت خبرنگاری لای دست و پای نیروهای انتظامی و دانشجوها می‌پلکیدم. چند بار به قدری به طلایی که داشت به طور خصوصی با قالیباف حرف می‌زد نزدیک شدم که نزدیک بود دستگیر شوم. یکبار دیگر گویا با یک نیروی اطلاعاتی (که لابد او هم کارت خبرنگاری به گردنش آویزان شده بوده!) اشتباه گرفته شدم و تا هم فیها خالدون نیروهای انتظامی رفتم…

شهادت می‌دهم که در تمام آن حوادث نه یک گلوله (حتی پلاستیکی) شلیک شد و نه «در قیاس با حوادث 88» خشونت خاصی اتفاق افتاد. وقتی دانشجوها –به نظرم در اقدامی غیرعاقلانه- نرده‌های خوابگاه را شکستند با سنگ و میله و تکه‌های بتون به نیروهای انتظامی (و البته هر کسی که آن دور و بر بود، از جمله ما) حمله کردند و فریاد کشیدند ... من صد متر هم با کانون حادثه فاصله نداشتم. در تمام اینها ندیدم نیروی انتظامی وارد منطقه کوی شود یا بگذارد نیروهای انصار حزب الله همچو کاری کنند. حتی یکی از آن لاتهای ... را که قصد حمله داشت چنان زدند که روی زمین افتاد و چند متری دور خودش غلطید. دست کم آن شبهایی که ما بیدار بودیم قالیباف لحظه به لحظه بیدار بود و پای بیسیم تا ماجرا با کمترین هزینه و خشونت بگذرد.

حالا بعد از گذشت سالها، قالیباف به فکر افتاده به مذاق مستمعان هر نکته را در جایی و هر سخن را در مکانی بگوید. چه اشکالی دارد آدم رندی کند و از میان دانشجویان تا میان بسیجیان کمی حرفش را بچرخاند؟ آن هم در واقع نه اینکه دروغ بگوید، بلکه هر جایی یه وجهی از ماجرا را بگوید که خوشاید جمع حاضر باشد… اشکال در کرکس‌هایی‌ست که دست شما را خوانده‌اند و با بالهایی گشوده و ضبط صوتهایی آماده، در کمینند.





تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/2/29 | نویسنده : alamdarbasir


 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون